کوچکزاده؛ سیدی| شهرآرانیوز؛ پنجشنبه گذشته بود که خبر کشف یک سنگنگاره با نقش شکار بر روی یکی از کوههای اطراف مشهد خبرساز شد. اتفاقی که تجربه نشان داده در اغلب موارد تنها در حد یک خبر باقی میماند. خبری که ضربان قلب را تند میکند و باعث میشود نبض تاریخ دوستی آدم برای ساعتی بیشتر بزند، اما همه چیز بعد از این به حالت عادی برمیگردد.
خبر فراموش شده و هیجان آدمی فروکش میکند. دوباره سنگنگاره میماند در دل کوه و فصلها در بیخبری از اوضاع این تابلو نقاشی که اجداد ما در هزاران سال پیش نقش زدهاند و حکم شناسنامه ما را دارد، از سرش میگذرد. اتفاقی که امیدواریم برای سنگنگارهای که اینبار در ارتفاعات جنوبی مشهد کشف شده، طور دیگری رقم بخورد.
اما این اتفاق سبب شد تا در سطرهای بعدی به سراغ دکتر رجبعلی لباف خانیکی باستانشناس برویم تا او از اهمیت این سنگنگارهها بگوید و اینکه برای حفظ این آثار باستانی که این محقق آنها را «ثروت ملی و شناسنامه خراسان» توصیف میکند، چه باید کرد. ناگفته نماند پهنهای که لباف خانیکی از آن حرف میزند، یک پهنه ۲۳ هزار هکتاری است که تمام محدوده خلج تا منطقه باستانی دیزدر طرقبه را دربر میگیرد. جایی که اجتماع و فراوانی سنگنگارههای باستانی را میتوان در آن مشاهده کرد.
به گفته رجبعلی لباف خانیکی، باستانشناس و استاد دانشگاه، سنگنگارهها مناسبترین و دیرپاترین آثاری هستند که از انسان باقی ماندهاند و حتی بیشتر از دیگر یادمانهای گذشته، بیانگر هنر، فرهنگ و زندگی مردمان گذشته هستند. او سنگنگارههای اطراف مشهد را که تعدادشان بیشمار است، ثروت ملی و شناسنامه خراسان میداند که میتواند با معرفی و حفاظت به بهترین میراث و جاذبههای گردشگری شهرمان تبدیل شود.
رجبعلی لباف خانیکی همچنین یکی از نقطه قوتهای خراسان را غنای فرهنگیاش میداند که بخش مهمی از آن در سنگنگارهها رؤیت میشوند. یادمانهایی که در سرتاسر خراسان پراکنده شدهاند و فقط مختص مشهد هم نیستند. این باستانشناس درباره پراکندگی این یادمانها که به صورت صحنههای نقاشی یا به صورت کتیبه روی سنگها باقی ماندهاند، میگوید: سنگنگارههای اطراف مشهد، در کوههای بینالود و هزارمسجد گسترده شدهاند و معرفی آنها از نظر شناخت اقوام و پیشهها و شیوه زندگی میتواند مورد مطالعه قرار بگیرد.
او همچنین از سنگنگارههای ۱۹ کیلومتری بیرجند که از دوران میانسنگی باقی مانده و ۳۰۸ صحنه از جمله انواع کتیبه، نقشونگارها و نقوش جانوری روی آن حک شده، نام میبرد و به سنگنگارههای روستای خانیک هم که از نظر اهمیت در همایشهای باستانشناسی بارها معرفی شده است، اشاره میکند. اما این باستانشناس میگوید که روی بیشتر سنگنگارههای اطراف مشهد، نقش بز دیده میشود که نشان از زندگی شبانی و دامداری انسانهای باستانی ساکن در این محدوده دارد. اینکه مردمان گذشته به دام متکی بودهاند و این دامها به منزله منابع غذایی آنها محسوب میشدهاند. باقی نقشها نیز مانند فردی با تیر و کمان یا صحنه جنگ نیز به مسئله تغذیه و تلاش برای ادامه حیات برمیگردد.
سنگنگارههای اطراف مشهد معمولا در درهها و مراتع کشیده شدهاند که این هم نشانه زندگی گلهداران در این محدوده بوده است. لبافخانیکی با بیان این موضوع میگوید، اگر نقش روی سنگنگارهها به صورت علمی بررسی شود، میتواند زندگی مردم دشت مشهد را در هزارههای قبل، تحلیل و تعیین کند. درواقع هر هیئت و رفتاری از انسان از جمله نوع پوشش، ابزارهای مورد استفاده و حضور حیوانات، قابل تاریخگذاری هستند. او همچنین بیان میکند این نقشها ممکن است علائم و نشانههایی مثل دایره، بهاضافه، هاشور و ... باشند که اینها هم باید مورد توجه قرار بگیرند که آیا بازمانده اسطوره هستند یا از یک مفهوم خاص نشان دارند.
گذشته از اینها اقوام برای خود علائم و رنگها و نشانههای خاص دیگری هم داشتهاند که همه اینها باید در جای خود از سوی متخصصان مطالعه و بیان شوند. اما او این را هم اضافه میکند که در شناسایی تاریخ دقیق سنگنگارهها خیلی اقدام کارشناسی انجام نشده است و بیشتر اظهارنظرها از سوی اشخاصی است که در این باره تخصصی ندارند. درحالی که تاریخگذاریها باید از سوی کارشناسان بررسی شود.
این استاد دانشگاه درباره نقش روی بعضی سنگنگارهها که کتیبه است نیز توضیح میدهد که مضمون و نوع خط و تاریخ نقش بسته روی آنها میتواند بیانگر اطلاعات تاریخی مهمی از گذشته شان باشد.
اما آنطور که در گزارش ماه آذر روزنامه شهرآرا با عنوان «مرگ تدریجی دیزدر» بیان شده است، در این محدوده باستانی که در ۲۵ کیلومتری مشهد به سمت شاندیز واقع شده است و بیست هکتار وسعت دارد، بیش از ۲ هزار قطعه سنگنگاره باستانی وجود دارد که باوجود ثبت ملی در سال ۱۳۹۶، همچنان از فعالیت معادن پلمبشده، در حال آسیبدیدن است.
در این باره محمود طغرایی، مدیر ثبت میراثفرهنگی خراسانرضوی، گفته است ثبت در فهرست آثار ملی، ضمانت حفظ اثر نیست و حفاظت از آن اهمیت دارد. درحالی که به گفته همین مسئول، یگان حفاظت میراث فرهنگی استان برای محافظت از ۲۵۶اثر ثبتشده، فقط دو نیرو دارد و یک موتورسیکلت که گاهی حتی همان هم بنزین ندارد. این ضعف در حفاظت از آثار باستانی مشهد را باید در کنار این صحبت لبافخانیکی گذاشت که در خراسان آنطور که باید و شاید مردم از اهمیت و ارزش سنگنگارهها مطلع نیستند و به این یادمانهای باستانی با مخدوشکردن یا شکستن و حتی استفاده در ساختمان بناها، بیحرمتی و بیاعتنایی میکنند.
او میگوید: مسئولان امر به ویژه اداره کل میراث فرهنگی خراسان، دهیاران، بخشدارها و استانداران که حافظ ارزشهای تاریخی شهرها هستند، باید به فکر این یادگارها باشند. البته تا آنجا که اطلاع دارم، میراث فرهنگی قدمهای بلندی برداشته است که باز هم به کار بیشتری نیاز دارد. لباف خانیکی به سنگ نوشته مهم «خانتاشی» در کوه هزارمسجد و در دره کارده اشاره میکند که بسیار غریب افتاده و به رسیدگی بیشتر نیاز دارد: سنگنگارهها بهترین میراثها و جاذبههای گردشگری هستند که در درجه اول باید عالمانه شناسایی شوند، بعد برای بازدید از آنها راههای دسترسی مناسب داده شود و سپس به مردم معرفی شوند. درواقع باید هنر دیدن سنگنگارهها به بینندهها آموخته شود.
این باستانشناس میگوید: میتوان کلونیهایی از سنگنگارهها مانند محدوده کمرمقبولا را به صورت مجموعههای قابل بازدید درآورد. آن را ساماندهی کرد و تأسیسات و زیربناهای رفاهی در اطرافش ایجاد کرد تا به یک جاذبه تاریخی تبدیل شود. او بر این باور است که سنگنگارهها جزو پدیدههایی هستند که میتوانند بیشترین توجه مردم را نسبت به دیگر آثار تاریخی به خود جلب کند و تأکید میکنند که رسیدگی و توجه به این یادگاران گذشته باید عالمانه باشد نه عوامانه و باید دین خود را به آنها درست ادا کنیم.
گستره سنگ نگارههای ارتفاعات بینالود بسیار وسیع است؛ از «دیزدر» و «شترسنگ» در شاندیز گرفته تا «کمرمقبولا» و «دره داغستان» در طرقبه و سنگنگارههای «بالندر» در بخش احمدآباد شهرستان مشهد. کارشناسان تخمین میزنند حدود پنجاه نقطه در محدوده ارتفاعات بینالود دارای سنگنگاره است. اما در این گستره وسیع فقط سنگنگارههای ۱۰ نقطه ثبت ملی شده است که دراینمیان سنگگارههای «کمرمقبولا»، «شترسنگ» و «دیزدر» نسبت به بقیه مناطق، دستکم در میان عموم مردم، معروفتر و شناختهشدهتر هستند.
دلیل شهرت این سه سنگنگاره هم نسبت به ۴۷ نقطه دیگر، در وهله اول توجه بیشتر رسانهها به این محوطههاست و در درجه دوم ثبت سریعتر آنها در فهرست آثار ملی است. اولین مجموعه سنگنگاره ثبتشده در ارتفاعات بینالود، سنگنگاره شترسنگ است که سال ۱۳۸۰ در فهرست میراث ملی ثبت شد. رسانهها نیز از حدود سال ۱۳۸۷ شروع به درج اخبار و گزارشهایی درباره کمرمقبولا کردند. بااینحال، تجربه چندساله نشان داده است با اینکه بعد از ثبتملی از لحاظ قانونی، بند و ماده برای حفاظت از سنگنگارهها و حریم آنها وجود دارد، ثبت در این فهرست چندان راهگشا نبوده است.
از آنسو، رفتن به صدر اخبار رسانهای هم نتوانسته است جلو کار معدنکاران و آسیبزدن به سنگنگارههای تاریخی را بگیرد. در معدن دیزدر با اینکه بهشکل جدی به سنگنگارهها آسیب رسانده شد و حتی این خطوط باستانی با گازوئیل محو شد و این حادثه نیز به صدر اخبار رسانهای مشهد رفت، معدن فقط مدت محدودی پلمب شد و بعد از فروکشکردن اخبار، معدنکاران فکپلمب کردند و به فعالیتشان ادامه دادند.
در دره داغستان نیز با وجود ثبت ملی، زمین محدوده سنگنگارهها با خطوط گچی قطعهبندی شد، اما سنگنگارههای محدوده کمرمقبولا و شترسنگ بهراحتی سرقت میشود. اینطور بهنظر میرسد که حتی برخی مسئولان نیز سنگ نگارهها را مانع پیشرفت میدانند؛ زیرا پیشرفت در نظر برخی مدیران یعنی ساختمانسازی، یعنی فعالیت معادن و اشتغالزایی!
وقتی اولین گزارش را درباره سنگنگارهها نوشتم، بهجد معتقد بودم هرچه بیشتر درباره سنگنگارهها و ارزش آنها در رسانهها نوشته شود، خطر تخریب این آثار تاریخی کمتر میشود، اما حالا بعد از قلمیکردن چند گزارش دراینباره، همچنان معتقدم سکوت در برابر تخریب، راه درستی نیست، اما با توجهبه توان سازمان میراث فرهنگی در نگهداری از آثار تاریخی، بهنظر میرسد خبررسانی درباره آثار تازهکشفشده بهویژه سنگنگارههای جنوب مشهد تأثیر چندانی در حفظ و صیانت از این میراث نداشته باشد.